
دنیای امروز من:
براستی که در دنیای وارونهای زندگی میکنیم، که حق و باطل چنان با هم آمیخته شدهاند که جداییشان ناممکن به نظر میرسد؛ اما چه میتوان کرد؟ سکوت هم جایز نیست، زیرا: اگر در سکوت راه نجاتی بود، مردگان فاتحان جهان بودند.
سکوت مرگ است! تو اگر سکوت کنی میمیری! و اگر حرف بزنی میمیری!
***پس بگو و بمیر***
وقتی صحبت از نوروز و سال نو میشود همه به یاد عیدی، بهار و فصل نو میافتند، اما من به یاد کولهپشتی! نه چمدان! یکمی بزرگتر و حجیمتر حداقل تو مایههای جا رختخوابی میافتم که از بهار ۱۳۹۱ تا همین امسال همواره در حال پر کردن و بدوش کشیدن آن هستم.
طی ۶ سالی که گذشته هر زمان خواستم کوله پشتیام را زمین بزارم یک اتفاق، یک ماجرا، یک چالش جدید پیشروی من قرار گرفت که مرا مجبور به سکوت کردند!. آخه من یکی از شاسگولهای زمانه هستم.
گویا امروزه هر کسی بخواهد به معنای واقعی سعی تلاش خودش را بکار بگیرد که مهربان و دلسوز، صادق و راستگو، متعهد و مسئولیتپذیر در قبال همنوع باشد، اهل حلال و حرام و رعایت حقالناس به صورت کاملا و دقیق باشد، احتمال زیاد اطرافیان او را شاسگول فرض میکنند. حال یک نگاه به تصاویر زیر بیاندازید.
حال ببینید کار من به کجا رسید؟!
سکوت سکوت

ماجرایی جدید و چالشی
میافتم. بهاری که من فعالیتی را شروع کردم که در حد و حدد
سال ۹۶ با همهٔ تلخیها و شیرینهایی(با این فرض که شیرینی هم داشته) که داشت دارد به پایان میرسد. هر مه ر کدام از ماها طی یک سالی که گذشت سال یه عالمه اتفاق رو پشت سر گذاشتیم.
کمتر از ۱۵ روز دیگر فصل بهار ۱۳۹۸ فرا میرسید. فصل بهار همیشه فصل شروع دوباره برای بهترین فرصت برای شروعی دوباره است. وآغاز رسالتم است که از چندین سال قبل برای آن برنامه ریزی کردم در راه است، پس سوکتی که از چند سال پیش اختیار کردم را میشکنم، سلاح قدرتمندم را بدست میگیریم تا شاید بتوانم به سهم خودم کمی از این وارونگی دنیا را اصلاح کنم، نه برای خودم، برای آیندگانم
هماکنون در جامعهای زندگی میکنم:
هماکنون در جامعهای زندگی میکنم که متاسفانه دچار سقوط اخلاقی شده است؛ بیشتر معیارهای اخلاق در آن عوض شدهاند و پوپولیسم به «معیاری» ثابت برای اخلاقیات تبدیل شده است. بطوری که رفتارهایی همچون تظاهر و ریاکاری، رابطه گرایی و قانون گریزی، عوامزدگی و عوامفریبی، تملق و گزافهگویی، شعار زدگی و آمار گرایی و دوری از واقع گرایی در آن موج میزند.
همه چیز ظاهری شده و دورویی و تملق جایگزین یکسری صفات ارزشمند دیگر شده است. اختلاسهای کلان عادی شده، بیمسئولیتی نوعی سیاست شده، عدم مدارای اجتماعی زرنگی تلقی میشود و دروغ گفتن آنقدر بیهزینه شده است که در مناسبات فردی و اجتماعی رواج و رسمیت پیدا کرده است.
من در کشوری زندگی میکنیم:
که دروغگویان و عوام فریبان روزگارم معمولا اسپانسرهای پرنفوذ و قدرتمندی دارند و به شدت از آنها حمایت میشود. و این صداقت و راستگویی، شفافیت و درستکاری است که در این زمانه بسیار هزینه دارد، اما حمایت ندارد و حمایت هم نمیشود.
متاسفانه دروغگویان و عوام فریبان آنقدر رشد و تکثیر پیدا کردهاند که دیگر اجازهٔ رشد و فعالیت سالم و شرافتمندانه را به دیگران نمیدهند!
منافق
«نفاق» بزرگترین بیماری یک جامعه انسانی است. آفت و ویروس مخرب اجتماعی است که تاثیرات بسیار ویرانگری بر شخصیت و منش فردی و نظام اجتماعی وارد میآورد. مهمترین عوارض آن عبارتند از:
- نفاق باعث ترویج و گسترش فساد، هنجارشکنی و رواج بد اخلاقیهای اجتماعی در جامعه میشود.
- نفاق باعث هویّتزدایی و انفعال فرهنگی و وادادگی فرهنگی (افراط و تفریط در فرهنگ [کشی، زدایی، زایی]) در جامعه میشود.
- نفاق باعث گسترش روحیه استبدادی (یکدندگی) و خودکامگی در عوام جامعه میشود، بطوری که باعث عدم گسترش عدالت در جامعه میگردد.
- نفاق باعث ایجاد یأس و ناامیدی در افراد جامعه میشود. همانطور که میدانیم آن چیزی که میتواند در جامعه روح تلاش و کوشش و مشارکت عمومی در فرآیندها و تصمیمسازیهای ملی و کشوری را در مردم ایجاد کند، «امید به آینده» است. گسترش نفاق در میان مردم، آنها را نسبت به وضع جامعه بدبین و در نتیجه ناامید و دلسرد میکنند.
مهمترین راه درمان این بیماری، شناختِ درست و صحیحِ علائم و نشانههای آن و به دنبال آن، پرهیز و مبارزه با آن نشانههاست.
آیا با نفاق باید برخورد کرد؟
هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود و از طریق آن منزلت و موقعیت اجتماعی برای عاملین و واجدین آن فراهم آورد، از روی اجبار (قهراً) استقبال مردم به آن و استعمال و کاربردش از سوی آنها بیشتر میگردد و به تدریج تبدیل به هنجار اجتماعی میشود.
طبعاً اگر آن وصف و یا رفتار سازنده و سالم باشد برای جامعه مفید و لازم است و باید تقویت گردد، اما اگر در واقع و درازمدت بازدارنده است، هرچند در ظاهر و کوتاه مدت فریبنده باشد، در این صورت باید از نهادینه و تبدیل شدن آن به هنجار اجتماعی جلوگیری به عمل آید. «نفاق» از سنخ کیفیات و رفتارهای دومی است، پس ناگزیریم از تبدیل شدنش به هنجار و ارزش اجتماعی جلوگیری به عمل آوریم.
بهترین روش برخورد با نفاق:
بهترین و کارآمدترین روش برخورد با نفاق این است که موقعیت و منزلت اجتماعی کاذب برای افراد ساخته نشود و با ترازو و معیار نفاق حرمت و کرامت و اعتماد اجتماعی توزیع نگردد و نیز نشان داده شود که با ابزار نفاق گرهها و مشکلات مردم کاسته نشده، بلکه بر آنها افزوده گردیده است.
در این صورت است که تقاضا برای نفاق در جامعه بیفروغ میگردد و استدبار (پشت کردن، عدم استقبال، آخر کار را ملاحظه کردن) مردم از آن فزونی میگیرد و در نهایت جامعه از شرش رهایی پیدا میکند.
یکی از مسائلی که در نهی از منکر در جامعه باید به آن توجه کافی شود، منکرات رایج در جامعه است منکراتی که اگر از آنها جلوگیری نشود مانند موریانه روز به روز پایهها و ستونهای اصلی جامعه را نابود میکند و مسلما راهی که این جامعه در پیش میگیرد به ناکجا آباد ختم میشود.
احتمال دارد در این مطلب از ویدیوهایی استفاده کرده باشم که میزبان آنها سرویس یوتیوب است. یوتیوب سرویس خیلی خوبی است چون به من اجازه میدهد ویدیوهای خودم را بصورت عمومی در وبسایتش منتشر نکنم، اما بتوانم از آنها بصورت شخصی در وبلاگ یا هر جایی که دوست دارم استفاده نمایم. متاسفانه این امکان در سرویسهای داخلی پشتیبانی نمیشود، گویا آنها قصد دارند از هر ویدیویی حتما کسب درآمد داشته باشند و البته شاید حق هم داشته باشند.
لذا از آنجایی که به خاطر این ویدیوها دارم پهنای بینالمللی اینترنت شما را حرام میکنم بسیار شرمندهام و از شما پوزش میطلبم، انشاءالله مسوولین عزیزی که تصمیم به انجام همچین کاری گرفتهاند نیز در پیشگاه پروردگار شرمنده باشند که دارند به حقالناس عوام ضرر و زیان وارد میسازند.
لل
یبلیبلیبلیبل
نناتناتن
سیبسیبسیبسیبسیبسیب
هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود
هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مرد هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود م توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود
هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود
هرگاه خصوصیت و وصفی، رفتار و فعالیتی در جامعه گرهگشا گردد و در حل موانع و مشکلات مردم توفیق داشته باشد و عامل کسب وجاهت و اعتبار اجتماعی بشود و از طریق آن منزلت و موقعیت اجتماعی برای عاملین و واجدین آن فراهم آورد، از روی اجبار (قهراً) استقبال مردم به آن و استعمال و کاربردش از سوی آنها بیشتر میگردد و به تدریج تبدیل به هنجار اجتماعی میشود.
طبعاً اگر آن وصف و یا رفتار سازنده و سالم باشد برای جامعه مفید و لازم است و باید تقویت گردد، اما اگر در واقع و درازمدت بازدارنده است، هرچند در ظاهر و کوتاه مدت فریبنده باشد، در این صورت باید از نهادینه و تبدیل شدن آن به هنجار اجتماعی جلوگیری به عمل آید. «نفاق» از سنخ کیفیات و رفتارهای دومی است، پس ناگزیریم از تبدیل شدنش به هنجار و ارزش اجتماعی جلوگیری به عمل آوریم.