معرفی :
نام : رضا
نام خانوادگی: بختیاری فرد
گروه : مافیا
جایگاه : سرشاخه
پروفایلها در شبکه اجتماعی
توییتر : bluesoosk
فیسبوک: bluesoosk
اینستاگرام:
بیهنس: bluesoosk
سوابق :
- متولد ۱۳۶۹ تهران
- کارشناس گرافیک
- طراح قلم و گرافیست آزاد
- مشاور تبلیغاتی، مدیر هنری و طراح گرافیک نرمافزاری مریم
- همکاری با دامون خانجانزاده در ساخت قلم از سال ۱۳۹۰
- طراحی، بازطراحی و بهینهسازی (وب) قلمهای مختلف
- ساخت و پیادهسازی بیش از ۳۰ قلم فارسی
- حضور در ۳ نمایشگاه گروهی تایپدیزاین فارسی
- نفر دوم مسابقهٔ طراحی قلم بانک اقتصاد نوین
- برگزیدهٔ سرو نقرهای ۹۲، بخش طراحی حروف متن
- راهیابی اثر به جشنوارهها، حضور در نمایشگاههای گروهی و چاپ آثار در کتابهای متعدد گرافیک
- مقالهی «اصلاح رویا»
- مقالهی «جایگاه نوشتار در زندگی امروز»
- مقاله «کاسبان قلم»
توضیحات:
آنچه پیش رو شما قرار میگیرد تنها گوشهای از مجموعه گزارشهای بنده از چهار سال فعالیت و تحقیق در زمینه خط، محتوا، فونت فارسی میباشد. بیش از نیمی از این مدت بنده فقط در حال مذاکره و درخواست همکاری ، و کار گروهی با طراحان حروف فارسی سپری شد.
بیش از ۲۰ سال از ورود نشر رو میزی میگذرد و طی این سالها به دلیل نبود فونت فارسی مناسب داریم رنج میکشیم هر کس به نوعی، گرافیستها به یک نوع، کاربران مک به نوعی دیگر، اساتید و ناشران و …
فونتهای موجود بسیار مشکل دارند در حدی که امروز بجای خدمت در حال خیانت هستند. همچون فونتهای سری B که حروف عربی را فارسی نمایش میدهند و اکثر جامعه ایران دارند از همین فونتها بهره میگیرند و بی خبر از همه جا که هر محتوای که تولید میکند ظاهراش فارسی است اما در باطن محتوای عربی تولید میکنند.متاسفانه بر روی نسخههای مختلف ویندوز کیبورد عربی برای فارسی ست شده است و عموم جامعه از خود فونتها هیچ آگاهی و اطلاعی از قبیل کاربرد و … چیز خاصی جز یک اسم نمیدانند چه برسد به پشت صحنه فونت فارسی.
و وحشتناکتر از این امکان پذیر نیست که خط فارسی این میراث ارزشمند را هم داریم از دست میدهیم. آهسته و بی سرو صدا. میگویند «چو دیده نشود از یاد برود» داستان همین است که ما سالهاست به خاطر نبود فونت مناسب داریم از یک فونت به اسم تاهوما در همهجا بهره میگیریم. و چهره حروف فارسی برایمان عادی گشته و چشمان مان به یک سری اشکال تکراری عادت کرده.
بی سر و صدا داریم هویت خط فارسی را از دست میدهیم. گرافیستها به این موضوع میگویند «حس زیبا شناسی خط فارسی». صحبت در این مورد راموکول میکنیم برای بعد.
حالا همین هنرمندان فرهیخته از کوچک تا بزرگ، از سرشناس گرفته تا گمنام با رمزآلود خواندن هنر طراحی حروف فارسی و در انحصاری نگه داشتن دانش طراحی تایپ فیس به بهانههای مختلف به این مشکلات دامن زدهاند.
دانشی که به اعتراف خودشان بسیار اولیه و سطحی ایست و بهتر است بگوییم در حد نظریه و بسیار سلیقهای. از طرف دیگر اکثرشان توانایی و دانش فنی لازم برای پیاده سازی صحیح و استاندارد یک فونت فارسی را ندارند و بسیار وابسطه به شخص ثالث دیگری هستند و تا آنجایی که بارها از من درخواست یک تمپلیت ساده و کامل را کردهاند تا با جایگزین کردن گلیفها بتوانند یک فونت جدید سرهم نمایند.
با تمامی این تفاسیر جالب اینجاست که نه اجازه ورود به اشخاص دیگر را به این عرصه میدهند نه حاضر به همکاری با دیگران هستند، ماشالله نسل جوان طراحان حروف آنچنان اساتید زیرآب زنی هستند که حد ندارد.
این دوستان هنرنما خواسته یا ناخواسته یک سیستم مافیایی تشکیل دادهاند. به نوعی که هر کسی قصد ورود به این عرصه را داشته باشد بجای کمک و همکاری، به عناوین و روشهای مختلف بر سر راه سنگ انداخته ، راه را برای پیش رفتن تنگتر نموده و حتی میترسانند که این کار شما در اصل به خط فارسی ضربه میزند.
جامعه را متهم به عدم رعایت کپی رایت کرده در صورتی که خودشان هیچ آشنایی به اصول ابتدایی و ساده مسائل کپی رایت را که برای محافظت از زحماتشان نیاز هست را به هیچ عنوان اطلاع ندارند.
فقط بلدند حرف از هویت بصری بزنند و به بهانههای مختلف دیگر آنقدر هزینه تولید فونت را بالا بردهاند که کمتر کسی قادر هست در این راه سرمایه گذاری کند.
هر چند به لطف , مدد افرادی چون مسلم ابراهیمی که اولین طراح حروف ایرانی هست که رسم و رسوم مافیا را شکست و با ارائه چند فونت بسیار عالی ارائه کرد و رنگ و بوی خاصی به محتوای وب، موبایل و …. داد.
در طول این مدت من که فقط یک برنامه نویس بیش نبودم موفق شدم بدون بهرهگیری از راهنمایی و مشاوره یک استاد، بدون هرگونه تخصص گرافیک، و از همه مهمتر بدون داشتن دانش خطاطی و خوشنویسی، موفق شدم علاوه بر بومی سازی دانش فنی فونت و رفع مشکلات موجود، آن دانشی که مربوط به این عزیزان مدعی بود یعنی اصول طراحی حروف را تا ۸۰٪ درصد استخراج و مستند نمایم. آنهم با یک سوگند+دو خودکار(بعدها شد مداد)+ وکمی ریاضیات 🙂
من معتقدم مشکلات همانند علف هرز هستند و اگر علف هرز را به موقع و از ریشه از خاک درنیاوریم، مجددا آن آفت در زمان دیگر و جای دیگر سر از خاک بیرون میآورد و ممکن است برای مبارزه با آن افت دیگر خیلی دیر شده باشد.

*فراموش نکنید که بنده استاد غلط املایی هستم و در نگارش فارسی شدیدا ضعیف هستم. لطفا مشکلات نگراش این صفحه را تذکر بدید.*
گزارشها :
گزارش شماره ۵ – واکنش به فونت جدید شبکه سه :
روی سکه :
اگر این حمله جواب نداد و طرف مقابل پا پیش نکشید طیف حمله رو گسترش میدهند و شروع میکنند به بزرگنمایی مثاله این مقاله «کاسبان قلم» که در همین رابطه و بعد از این پست در فیسبوک منتشر شد. و به لطف سایر اعضای مافیا مطلب به صورت دسته جمعی به اشتراک گذاشته میشود.
با توجه به اینکه این فرهیخته هنرمند در بین جامعه گرافیگ ایران چهرهای نسبتا شناخته شدهای دارند. مخصوصا بواسطه همکاری نزدیک با دامون خانجانزاده و شرکت مریم سافت. تمامی این عوامل دست به دست هم داده و باعث میگردد اکثریت مخاطبین اینگونه مطالب حرف ایشان را به راحتی بپذیرند و مورد تایید خود قرار دهندم. از لایک شدن فراوان و تا نهایت تبدیل به یک بمب محتوایی .
حال خودتان را بگذارید جای آن شخصی که مورد حمله قرار گرفته، چه کار میکنید یا بهتر هست بگویم چه کاری از دستتان بر میآید؟ ایا ادامه به فعالیت میدید؟ یا بیخیال میشود و به خاطر حفظ جایگاه اجتماعی و … سکوت میکنید؟
پشت سکه :
۱- جناب آقای رضا بختیاری فرد، جنابعالی در بخشی از مطلبتون فرمودید:
متأسفانه در کشور ما اغلب طراحان آچار فرانسهاند و تخصصی کار نمیکنند. هر سفارشی را برای گذران زندگی یا طمع دستمزد بیشتر پذیرفته و دستوپا شکسته چیزی تحویل کارفرما میدهند؛ او هم به خیال خود با یک متخصص کار کرده و باید خیالش راحت باشد اما نیست. او مطمئن نیست که کار مناسب اوست. طراح موظف است او را قانع کند. طراح میبایست پروسهی کار را مو به مو برای کارفرما شرح بدهد و با توضیح دلایل منطقی ثابت کند که این کار به درد او میخورد؛ اگر بخورد! در اصل پروسهی دیزاین بر اساس نیاز کارفرما و تحقیقات مرتبط شکل میگیرد. دیزاین حل مسئله است. مسئلهی کارفرما چیست؟ چه نیازی به قلم دارد؟ مخاطبانش چه کسانیاند و چه قلمی مناسب آنهاست؟ وظیفهی قلم جدید چیست؟ خوانایی بیشتر؟ جذابیت و جلب توجه؟ القای یک روحیهی خاص؟… قلم طراحی شده میبایست دردی را دوا کند. باید فاصلهی او با مشتریاش را کوتاهتر کند. در عوض فونتهای کپی، بیارزش و بدون شناسنامه روز به روز بیشتر میشود، کارهایی که با لفاظی و دوز و کلک به کارفرمای از همهجا بیخبر خورانده میشود؛ فونت ما خواناترین است، چون هندسیست پس مدرن است، سادهشده است پس بسیار خواناست، چهار کرسی دارد و خیلی خارجیست و… کاسبانی که از موقعیت و ناآگاهی کارفرما سوءاستفاده کرده و با اینکه تخصصی در این زمینه ندارد به این حوزه ورود میکنند. این کار در طولانی مدت باعث بدبینی و بیاعتمادی کارفرمایان میشود؛ رفتارهایی که در هر حرفهای آفت است.
وقتی کارفرما معیار و میزانی برای تشخیص خوب و بد ندارد، ناچار هر ادعایی را باید بپذیرد. وظیفهی طراحان است که معیارها را به وی نشان داده تا بتواند درست و غلط را تشخیص داده، حرفهای ببیند و با حرفهای کار کند.
و در کامنت همان پست(تصویر کامل) خطاب به طراح فونت شبکه سه متذکر شدید که:
سوال ۱:
هنگامی که فونت “ChistaUI” چیستاوب (نام فعلی این فونت یکان بخ میباشد) را قصد داشتید بقول خودتان در پاچه یک شرکت کنید، آیا تمامی این حرفها،بایدها و نبایدها را که برای برای دیگران نسخه پیچی میکنید را برای خودتان در نظر داشتید؟
سوال ۲:
در تصویر زیر هیچ اسمی از طراح قلم، یعنی جناب استاد مسعود سپهر مشاهده نمیکنیم، به قول خودتان این کار دور از اخلاق است.

واقعا چرا اسم نبردید؟ ایا به خاطر حرفهای بودن و یا همکاری با یک استاد مطرح و سرشناس ، و یا شاید همکاری با شرکت مریم سافت به شما این اجازه را داده که جسارت کنید و اسم طراح را در معرفی این قلم حذف نمایید؟
سوال ۳:
جناب بختیاریفرد شما بهمراه چندی دیگر از دوستانتان جدید در یک برنامه تلویزیونی به نام سفید ظاهر شدید که جدیدا از شبکه ملی بخش گردید و در مورد سواد و تجربه و حتی آموزش طراحی حروف در ایران چنین گفتید:
لطفا توضیح دهید تفاوت بین سواد و تجربه ای که در برنامه تلویزیونی ذکر کردید با آنچه که آنچه در مقاله خود متذکر شدید چیست.؟! آیا اصولا سوادی که مستند نشده و و بسیار سلیقهای ایست را میتوان ملاک سنجش قرار داد که شما اینگونه دیگران را محکوم میکنید؟
سوال ۴:
فرمودید که :
وقتی برای حرفهای زحمت نکشیده و دل نسوزاندهای، اهمیتی به آن نمیدهی. شخصی قلم را طراحی کرده و دیگری از آن استفاده کرده و میفروشد. اما اشارهای به قلم و طراحش نمیکند! چه برسد به اینکه از طراح و صاحب اثر اجازه بگیرد. حقوق معنوی کجا بود؟ بعضاً زیر بار ریدیزاین هم نرفته و از بیخ و بن همه چیز را تکذیب کرده و کار را اورجینال میدانند در صورتی که کپی بودنشان مثل روز روشن است
جناب شما احیانا قصد خود زنی نداشتید؟! آخه پروفایلهای شما رو که نگاه میکنم
اکثر فعالیتهاتون تو زمینه ریدیزاین هست و حتی تمامی فونتهاتون ریدیزاین شده یک فونت دیگر هست. که هیچ یک از مواردی که تو مقاله تون اعتراض کردین رو رعایت نکردین.
از نظر فنی و پیاده سازی درسته یک سر گردن از دوستانتان بالا ترید اما نه در این حد که این همه ادعا میکنید. امیدوارم گذشته رو فراموش نکرده باشید:
انشالله داستان حرکت بسیار حرفهای که در حق ما کردید رو بعدا در یک گزارش مفصل منتشر میکنیم.
این گزارش ادامه دارد …
گزارش شماره ۷ – ظاهری حرفهای اما باطنی بیسواد:
وقتش رسیده برویم سراغ چند پرسش تخصصی از خدمت جنام رضا بختیاری فرد بپرسیم تا بتوانیم از تجربیات گرانبها و البته حرفهای ایشان کمال استفاده را ببریم .
تقریبا ۷ ماه پیش بنده با استاد خانجانزاده تماس گرفتم جهت عرض ادب و آشنایی و مطرح کردن چند سوال. یکی از سوالهایم این بود که به چه علت ایشان دارند با شما یعنی رضا بختیاریفرد همکاری میکنند. آیا دلیل خاصی مثل مشکلات فنی یا … وجود دارد؟ ایشان پاسخ دادن من حرفهای هستم و با حرفهای ها کار میکنم.
فریخته گرامی تا آنجا که من مطالعه کردم و اطلاع دارم برای محافظت از محصولات دیجیتالی الخصوص فونت علاوه بر رعایت مسایل کپی رایت یا همان مالکیت معنوی که شامل متن کپی رایت، علامت تجاری است، مباحث دیگری وجود دارد. برای محافظت از فونت به «مجوز استفاده یا لایسنس» و «توافقنامه مجوز کاربر نهایی» نیاز هست. در غیر اینصورت فرایند محافظت کامل نمیشود. (مطالعهکنید : اینجا و اینجا )
سوال: شما به عنوان یک طراح حروف که حرفهای خوانده میشود آیا تاکنون شده است اسم این دو مورد به گوشتان رسیده باشد؟ تصویر زیر را ببینید :

اگر با دقت تمام نگاه کنید متوجه خواهید شد که شما در فونت “ChistaUI” به هیچ عنوان لایسنسی تعریف نکردید! و بدتر آنکه که شما نام خودتون رو بجای طراح اصلی درج کردید. در صورتی که شما طراح این تایپ فیس نیستید و فقط تغییراتی در فونت ایجاد کردید، بهتر است بگوییم ریدیزاین ساده صورت گرفته چون تغییرات آنچنان محسوس نیست. نمیدانم این کار شما دور از اخلاق حرفهای گری ایست یا اصل حرفای گری !!!
باید به اطلاعتان برسانم و آگاهتان کنم در دنیای نرم افزار این لایسنسها هستد که حد و حدود و اختیارات را مشخص میکند. من نوعی و امثال من فقط از طریق مطالعه لایسنس میتوانند متوجه شوند که:
- کجا اجازه داریم از این فونت استفاده کنم و در آنهم چه شرایطی و به چه صورتی
- آیا میتوانیم از جایی دانلودش کنیم؟
- ایا اجازه داریم با اشخاص دیگری به اشتراک بگذارم.
- آیا اجازه دارم این فونت رو ادیت کنم، تغییراتی را اعمال نماییم یا بازطراحی مجدد و …
- ایا اجازه مهندسی معکوس داریم
- و …..
حال که این فونت هیچ لایسنس شناخته شده یا حتی لایسنس شخصی و سفارشی ندارد، یعنی الان من میتوانم آن را در اختیار جامعه قرار بدم.(دریافت فونت چیستاوب یا یکان بخ). هرچند آنچنان فونت دهن سوز و توحفهای هم نیست اما شاید کسی دوست داشته باشد استفاده کنید.
سوال:
- ایا من الان کار اشتباهی کردم؟
- ایا شما الان باید من یا جامعهام را متهم کنید که کپی رایت را رعایت نمیکنیم؟
- ایا تا الان ضرب المثل «مالت رو سفت بچسب همسایه رو دزد نکن» رو شنیدهاید؟
- آیا به روح اعتقاد دارید!!! آخه با شناختی که طی این چند سال از شما پیدا کردم به خوبی میتوانم حدس بزنم برای این کار شما کمتر از ۱ میلیون تومان راضی نخواهید شد. ایا سو استفاده از ناآگاهی مردم نسبت به مسایل پیرامون فونت واقعا ارزش دنیوی و اخروی این مدل کاسبی را دارد؟
حال بزارید یک فونت دیگر را بررسی کنیم شاید در این فونت اشتباه لپی پیش آمده باشد و فراموش کرده باشید. به هر حال انسان جایز الخطا هست. من فونت دیبا را انتخاب کردم. دیبا به اعتقاد من یکی از بهترین فونتهای سنگین وزن فارسی ایست که تا به این لحظه منتشر شده است. دقت و ظرافتهای که تو طراحی حروف این فونت لحاظ شده بسیار دقیق و بی نظیر هست اما …
مجدد نه خبری از حرفهای بودن هست نه از تجربه و آن سواد که صحبتش را می کردید،آنچه من میبینم بیسوادی محض است و این بار سو استفاده هم به داستان اضافه گشت!!!
سوال : جناب بختیاریفرد گویا تو این تصویر شما صاحب امتیاز فونت هستید!!! ولی!!! اما!!! آخه!!! تا اونجا که تو مطالب معرفی این فونت به چشم میخورد یک اسم ذکر شده و آن هم استاد دامون خانجانزاده است.
احتمال میدم بتونید برای این یک توجیحی دست و پا کنید، اما در مورد زیر جایی برای حرف باقی نمیماند.
آیا فونت نوین همان فونت اختصاصی بانک اقتصاد نوین است!! پس چرا حق مالکیت و امتیاز آن به اسم شماست؟!
آیا سواد و تجربه شما آنقدر هست که متوجه باشید که رسما حق و حقوق یک بانک را به نام خود مصادره کردید؟ قصد جسارت ندارم تا آنجا که من میدانم دزدی فقط از دیوار بالا رفتن یا دست تو جیب دیگران کردن نیست. ضایع کردن حق و حقوق دیگران به نفع منافع شخصی دست کمی از دزدی هم ندارد. آیا متوجه هستید این بانک قادر نیست هیچ ادعای حقوقی نسبت به این فونت داشته باشد؟؟؟
آیا به این گونه کارها هم شما به عنوان تبلیغات و هویت بصری نگاه می کنید؟
افسوس که این داستانها فقط به شخص شما ختم نمیشود و در این مافیا تنها نیستید.
این فونت شکسته نستعلق محصول میرعماد شرکت وزین و خدمتگذار مریم سافت هست. باز دم شما گرم یک متن کپی رایت میتونید ست کنید. من که رسما به این نتیجه رسیدم این شرکت روالش بر این هست که خدمات و محصولاتش را بر اساس زحمات دیگران هوا کند.
آخ آخ احیانا شما در این شرکت مشغول به کار نیستید!!
سپاس فراوان از پروردگاری که بنده را احمق و شومن آفرید، اما کاسب قلم نه
خیلی از خواندن این مطلب لذت بردم و متاسف شدم که موارد فنی و پیش پا افتاده ای که باید رعایت می شد را لحاظ نکرده اند و کوس حرفه ای بودن آنها عالم را پر کرده است.
الیته در این که این دوسنان زحمت زیادی در زمینه فونت و تایپ کشیده اند شکی نیست. اما برخوردها حرفه ای گری لازم را هویدا نمی کند.
من صالح سوزنچی عزیز را از سالها قبل میشناسم و خیلی دوستش دارم و امیدوارم این مشکلی که صالح بیان کرد در قدم اول از طریق ادب حل بشه .
صالح جان استاد عزیزم دوستت دارم و لازم میدونم این جمله رو بگم:
خدا واقعا بهت صبر بده …
ما طراحا وقتی طراح یک اثر هستیم، اگه به خاطر عشق و آرمان های انسانیمون باشه ، مثل فرزند خودمون دوستش داریم و بهش عشق میورزیم و وقتی ازمون بگیرنش تمام جسم و تماااااام روحمون پر از درد و غم میشه طوری که انگار به روحمون چنگ زدن …
اما …
نباید خسته شد …
بیا برو تو *** گوزو